خسته ام من خسته از تکرارها
مضطرب در پشت این دیوارها
حسرت گل مانده در گلزارها
مانده گل در گیرو دار خارها
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چو دیگران بازیچه بازیگران
اول بدست آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
به نام هستی بخش زیبا و زیبا بخش هستی
دلی دارم سخت غمگین از جور زمانه
گرفتار یک مشت ادم ناسازگار
در هم تپیده غم زمانه
اسیر زندان سرنوشت
مجنون لیلایی بی مکان
.....................
سلام بر غم
ای یار صمیمی
سلام بر عشق این افسانه هستی
دلم در چار چوب غم و عشق پرپر می زند
وای بر دل من
وای بر دل من
.........
نیلوفر آبی من کجایی
در گلستان آبی دشت ناپیدای این سرزمین
لاله ای نروییده
آیا خواهد رویید؟
تو بگو
دلم کجاست ؟
گم شده